واقعیت های بررسی شده در برابر واقعیت هایی که بررسی نشده اند:

یکی از مولفه های مهم در تفکر کلاه سفید، تشخیص واقعیت های بررسی شده از واقعیت های بررسی نشده است. ما می توانیم واقعیت های بررسی نشده را بیان کنیم اما باید نسبت به آن ها اطمینان داشته باشیم.

«من فکر می کنم حق با من است که بگویم گیاهخواری دلیل افزایش فروش جایگزین های پروتئین است.»

«من یک‌ بار خواندم که مدیران اجرایی ژاپنی حساب ‌های مالی بزرگی دارند زیرا آن‌ها حقوق خود را به همسرانشان می‌دهند.» د بونو از روانشناسان مطرح دنیا می گوید تشخیص بین واقعیت هایی که درباره آن مطالعه شده یا فقط بر پایه نتیجه گیری های شخصی و تصورات ما هست، اهمیت بسیاری دارد.

پیش از تصمیم گیری روی واقعیت ها، باید سعی کنیم آن ها را مورد بررسی قرار دهیم.

با کلاه سفید می خواهید نگرش یک دانشمند را داشته باشید که به دقت جانوران و گیاهان را توصیف می کند. او تمام نمونه ها را بررسی و مطالعه کامل روی میز می گذارد.

البته ایجاد فرضیه ها اهمیت بسیاری دارد. اما عقیده شما نباید در تصمیم گیری و بررسی یک واقعیت تاثیرگذار باشد. آزمون و خطا برای یک تفکر مناسب و واقع گرایانه لازم است. بهتر است پیش از تصمیم گیری افکار خود را بررسی کنیم. قانون کلیدی در کلاه سفید این است که به هیچ چیزی بیش از آن چه در واقعیت هست، ارزش و بها نباید داد.

چگونگی برخورد با احتمالات

از آنجایی ک همیشه نمی توان تمام حقایق را بررسی کرد، باید مهارت روبرو شدن با شرایط احتمالی را نیز کسب کنیم. فیلیپ تتلاک در یکی از کتاب های خود به بررسی چگونگی مواجهه مردم با این جمله پرداخته است: «این احتمال وجود دارد که ...». برخی فکر می کند این یک احتمال 20 درصدی است در صورتی که برخی دیگر فکر می کنند این احتمال، 80 درصدی است. در واقع این نحو صحبت کردن برای تصمیم گیری مناسب نیست. اما در هر صورت بهترین روش برای بررسی احتمالات، استفاده از اعداد و درصدها هست، به این صورت بهتر می توانید منظور خود را روشن سازید. اگر از کلماتی استفاده کنید که امکان تفسیر آن برای دیگران کم تر باشد، نتیجه بهتری از گفتگو خود خواهید گرفت. برای مثال به عبارات زیر که طیفی از احتمالات هستند توجه کنید:

· همیشه درست است

· معمولا درست است

· به طور کلی درست است

· بیشتر وقت ها درست است

· نیمی از اوقات درست است

· اغلب درست است

· برخی اوقات درست است

· کمتر درست است

· هیچ وقت درست نیست

· نمی تواند درست باشد

در حقیقت رای دالیو در مجموعه اصول خود از ما دعوت می کند تا در تفکر عمیق و مفهومی، دقیق باشیم:

«دقیق باشید، مفهوم اکثر اوقات را درک کنید و از تقریب استفاده کنید. چرا که سیستم آموزشی ما به دقت اهمیت می دهد و برای خوب بودن باید از تقریب ها گذشت. زیرا مانع تفکر مفهومی می شود.

در واقع تفکر کلاه سفید تفکری منفعل است که با رجوع به واقعیت های ارزشیابی شده شکل می گیرد. با استفاده از این کلاه می توان این توانایی را پیدا کرد که از عقاید ذهنی خود رهایی پیدا کرد و بتوان موضوع را از زاویه منطقی تری دید. با به سر گذاشتن کلاه سفید نکات زیر را در نظر داشته باشید:

هدف از تفکر کلاه سفید، واقع بینی است. درنتیجه باید بتوان همه اطلاعاتی را درباره موضوع مورد فکر دریافت کرد و در چارچوب قرار داد.

تفکر کلاه سفید، نظام مند و دارای جهت گیری است. اندیشه ی کلاه سفید، کاملاً بی طرفانه است.

وقتی کلاه سفید به سر گذاشته می شود به چیزهایی مثل احساسات و ارزش ها نباید توجهی کرد.

منبع: https://virgool.io/Positivenegative/6%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%87-%D9%81%DA%A9%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF-erwcsioe101g